ماه دی
دی به فارسی دَری جدی، در زبان پشتو مرغومی (به پشتو: مرغومی) و در زبان کردی بەفرانبار (به کردی: بەفرانبار)، دهمین ماه سال خورشیدی است و در گاهشماری رسمی ایران و افغانستان همواره ۳۰ روز دارد و از روز ۲۷۷م سال آغاز شده و در روز ۳۰۶م سال پایان مییابد. دی نخستین ماه فصل زمستان است.
برج فلکی دیماه برج جدی (بزغاله) است که دهمین برج فلکی از دایرةالبروج است. نماد برج دی٬ بزغاله (در انگلیسی Capricorn) نامیده میشود. عنصر این برج خاک است.
در گاهشماری رسمی ایران نام این ماه از نام ماه دهم گاهشماری اوستایی نو برگرفته شدهاست. در گاهشماری زرتشتی روز هشتم٬ پانزدهم و بیست و سوم هر برج نیز دی نام دارد. ابوریحان بیرونی می گوید دی ماه را خُورماه نیز میگویند و روز اول ماه را خرهروز یا خورهروز نامند.
در آیین زرتشتی در هرکدام از دیروزها از دیماه٬ جشنی برگزار میشود که کوشیار گیلانی در زیج جامع این روزها را دی جشن مینامد. نخستین جشن که در روز نخست دیماه (اورمزد یا هرمزد) یعنی نخستین روز پس از جشن یلدا برگزار میشود، دی دادار جشن یا «جشن خرم روز» یا خور روز (روز خورشید)، و یا نود روز (۹۰ روز تا نوروز) نام دارد. روز هشتم از دی ماه یا روز «دی به آذر»، اولین جشن دیگان برگزار میشود که ابوریحان بیرونی در کتاب قانون مسعودی از این جشن با عنوان «عید دی الاول» نام برده است و کوشیار از آن با نام «دی جشن» نام برده است. روز پانزدهم از دی ماه یا روز «دی به مهر» جشن دیگان دوم (/دیبگان/بتیکان) برگزار میشود. در روز بیست و سوم از دیماه یا روز «دی به دین»، سومین جشن دیگان برگزار میشود. در بندهشن گلهای بادرنگ و کاردک و شنبلید به ترتیب ویژه روزهای «دی به آذر» و «دی به مهر» و «دی به دین» معرفی شدهاند.
ابوریحان بیرونی درباره دیماه مینویسد:
دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هر کس که می خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه می رفت و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با برزگران می نشست و در یک سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت : من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه
![]()