وبلاگ دانش آموزی آماراس

دانش آموز کلاس ششم دبستان دخترانه ی تونیان

وبلاگ دانش آموزی آماراس

دانش آموز کلاس ششم دبستان دخترانه ی تونیان

درباره بلاگ
وبلاگ دانش آموزی آماراس

در این وبلاگ سعی خواهم کرد پروژه های درسی خود را با همکلاسی هایم ودیگر دانش آموزان به اشتراکبگذارم.امیدوارم از وبلاگ من و دوستانم مطالب جدیدی یاد بگیرید.......

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۵۶

لطیفه های خنده دار

مردی بالای درخت رفت. گفتند: برای چه به بالای درخت می روی؟ گفت: آخر می خواهم توت بخورم. گفتند: این که درخت چنار است، توت ندارد. گفت: توت داخل جیبم است.
 
کار کردن
پرویز: مامان می شود من امروز ظرف ها را بشویم؟
مادر: نه پسرم، این کار من است. چرا می خواهی کمکم کنی؟
پرویز: آخر امروز آقا معلم گفته من توی ریاضی ضعیف هستم. باید در خانه کار کنم.

 منتظر من نباشید
خانم خدمتکار جدیدش را صدا کرد و گفت: اینو باید بدونی که هر روز ساعت 8 صبح صبحانه می خورم.


خدمتکار گفت: پس اگر من ساعت 8 بیدار نشده بودم، منتظرم نشوید!؟

 دعوا
دو جوجه با هم دعوایشان شد. جوجه ای که شکست خورده بود گفت: حیف که جوجه ای، وگرنه آنقدر می زدمت که تا صبح زار زار جیک جیک کنی!

 تقلید صدا
اولی: من به قدری در تقلید صدای مرغ مهارت دارم که وقتی صدای مرغ در می آورم، همه جوجه هایی که در اطراف من هستند،می دوند دورم جمع می شوند.

دومی: این که چیزی نیست، من نصف شب ها که صدای خروس را تقلید می کنم، خورشید طلوع می کند.
 
علت دستگیری
قاضی: خب، بگو این دفعه برای چه تو را دستگیر کرده اند؟

متهم: جناب قاضی! برای این که پیر شده ام و دیگر نمی توانم مثل سابق فرار کنم.

 ظرفیت آسانسور
یکی سوار آسانسور می شه می بینه نوشته «ظرفیت دوازده نفر» با خودش می گه عجب بددبختی ها، حالا من یازده نفر دیگر رو إز کجا بیارم !!!!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۱۷
آماراس لازاری

آماراس

تونیان

خنده

لطیفه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی